مسرت کنان. در حال شادی کردن: چو از کوه و از دشت برداشت بهر همی رفت شادی کنان سوی شهر. فردوسی. چو بیژن نشسته میان زنان به لب بر می سرخ و شادی کنان. فردوسی. مگو انده خویش با دشمنان که لاحول گویند شادی کنان. سعدی (گلستان). خواجه شادی کنان که پسرم عاقل است. (گلستان). حرم شادی کنان بر طاق ایوان که مروارید بر تاجش ببارند. سعدی
مسرت کنان. در حال شادی کردن: چو از کوه و از دشت برداشت بهر همی رفت شادی کنان سوی شهر. فردوسی. چو بیژن نشسته میان زنان به لب بر می سرخ و شادی کنان. فردوسی. مگو انده خویش با دشمنان که لاحول گویند شادی کنان. سعدی (گلستان). خواجه شادی کنان که پسرم عاقل است. (گلستان). حرم شادی کنان بر طاق ایوان که مروارید بر تاجش ببارند. سعدی
از فرزندان سلطان علاءالدین محمد شاه خلجی معروف به محمد الاول از خلجیون (اولاد یغریش خلجی). که در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم در دهلی حکومت داشتند. ملک نایب که بزرگترین امرای سلطان علاءالدین بود بعد از وفات سلطان، فرزند کهتر او شهاب الدین (برادر شادی خان). را به تخت برنشاند و مردم با او بیعت کردند وملک نایب خود کارها را قبضه کرده چشمان ابوبکرخان (برادر دیگر شادی خان و شادی خان را میل کشید و آنان را به کلیور فرستاد. سرانجام این ملک نایب بدست دو تن از غلامان خود بقتل رسید و بر اثر آن سلطان قطب الدین پس از خلع برادر خود شهاب الدین بحکومت رسید و یکی از امرای خود موسوم به ملک شاه را مأمور قتل برادران خود ساخت و شادی خان را همین ملک شاه گردن زد. وفات او بسال 717 اتفاق افتاد. (از سفرنامۀ ابن بطوطه صص 445- 446 و 448 و معجم الانساب ج 2 ص 424) شود
از فرزندان سلطان علاءالدین محمد شاه خلجی معروف به محمد الاول از خلجیون (اولاد یغریش خلجی). که در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم در دهلی حکومت داشتند. ملک نایب که بزرگترین امرای سلطان علاءالدین بود بعد از وفات سلطان، فرزند کهتر او شهاب الدین (برادر شادی خان). را به تخت برنشاند و مردم با او بیعت کردند وملک نایب خود کارها را قبضه کرده چشمان ابوبکرخان (برادر دیگر شادی خان و شادی خان را میل کشید و آنان را به کلیور فرستاد. سرانجام این ملک نایب بدست دو تن از غلامان خود بقتل رسید و بر اثر آن سلطان قطب الدین پس از خلع برادر خود شهاب الدین بحکومت رسید و یکی از امرای خود موسوم به ملک شاه را مأمور قتل برادران خود ساخت و شادی خان را همین ملک شاه گردن زد. وفات او بسال 717 اتفاق افتاد. (از سفرنامۀ ابن بطوطه صص 445- 446 و 448 و معجم الانساب ج 2 ص 424) شود
آن که روحش مسرور باشد: به جهت آن تا این خلیفه زادگان جعلکم خلائف فی الارض شادروان باشند این شادروان سفلی را چنان بسیط و عریض تربیت فرمود... (لباب الالباب)، مرحوم مغفور: مجلس فاتحه شادروان... در مسجد... منعقد خواهد شد
آن که روحش مسرور باشد: به جهت آن تا این خلیفه زادگان جعلکم خلائف فی الارض شادروان باشند این شادروان سفلی را چنان بسیط و عریض تربیت فرمود... (لباب الالباب)، مرحوم مغفور: مجلس فاتحه شادروان... در مسجد... منعقد خواهد شد